انــ ـــ ـــتـــ ـــ ـــظار منــ ـــ ـــتـــ ـــظر در انتظار تو منتظر می شوم اما شبیه نیستم به واژه ی منـ ـــ ـــتــ ـــظر که من خود، پُرم از انتظار انتظار بخشش انتظار بخشیده شدن حس انتظار یک منتظر در پس منتظر بودن یک ظهور حضورت را حس می کنم اما می ترسم از ظهورت وقتی که بی حضورم در جمع منتظران واقعیت ! درد این بی حضوری را با اشک باید پاسخ دهم ؟ نمی دانـــ ــــ ــــم بخشیده خواهم شد به یقین اگر حس حضور تو را نادیده نگیرم ! دستم را می گیری ؟ هیــــــــ ــــــــــچگـــــــ ــــــــــاه نوید آسمانیت را شنیدم دستم را می گیری؟
برای برخاستن دیر نیست
نوشته شده در جمعه 91/7/14ساعت
10:19 صبح توسط باران نظرات ( ) |
Design By : Pichak |